Web Analytics Made Easy - Statcounter

رضا کیانیان بازیگر سینمای ایران در گفتگو با ویژه‌نامه «بی‌قانون» درباره طنز و خاطراتش صحبت کرده است.

به گزارش خبرآنلاین، ویژه‌نامه «بی‌قانون» روزنامه قانون با شخصیت‌ها و چهره‌های فرهنگی بسیاری، چون محمدجواد ظریف، سیدعلی صالحی، مصطفی زمانی، حجت اشرف‌زاده، محمد غرضی، سهراب پورناظری، محراب قاسم‌خانی و … گفتگو کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در سال ۹۵، در این ویژه‌نامه همچنین مطالبی درباره روحانیون با عنوان «در خلوت حوزه» منتشر شده است. گفتگو درباره استندآپ کمدی با امیرمهدی ژوله، نگاهی به اتفاقات سال ۹۴ نوشته آیدین سیارسریع، و کمیک‌استریپ‌های متنوعی نیز به چاپ رسیده است.

در این ویژه‌نامه همچنین گفت‌وگوی اختصاصی با اسپایک فرشتن طنزنویس آمریکایی سریال‌های سیمپسون‌ها و سین فلد انجام گرفته که خواندنی‌ست.

یکی از چهره‌هایی که در شماره نوروزی «بی‌قانون» با او گفتگو شده رضا کیانیان است که بخش‌هایی از این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

ــ ما بعد از انقلاب با شادی قهر کردیم و این موضوع هیچ ارتباطی با نوع انقلاب ندارد. اصولا ذات هر انقلاب در هر کشوری باعث می‌شود که شادی و خنده در آن جامعه کمتر شود و این ربطی به اسلامی یا حتی مارکسیستی بودن انقلاب ندارد. تفکر انقلابی به نحوی است که فکر می‌کنند خندیدن کار سبکی است و علت این موضوع را نمی‌دانم که چرا به این صورت است.

ــ بیشتر سوال‌هایی که از من می‌شود احمقانه است و علتش هم مشخص است. سوال کننده جواب سوال را در سوال آورده و در حقیقت برای تایید و بسط جوابی که خودش در قالب سوال از من مطرح کرده، آن موضوع را از من می‌پرسد.

ــ من یک دفعه به حج رفته‌ام، حج تمتع. از قدیم شنیده بودم که هر کسی که برای بار اول به حج می‌رود در اولین باری که نگاهش به خانه خدا می‌افتد هر آرزو و دعایی که در دل کند مستجاب می‌شود.

طبیعتا من هم آرزو و خواستی داشتم که دلم می‌خواست اولین باری که کعبه را دیدم آن را از خدا بخواهم. رسم بر این است که شخصی که می‌خواهد به حج برود از اطرافیان و آشناهایش طلب حلالیت می‌کند تا دینی از اکسی روی دوشش نمانده باشد. وقتی در مراسم معمول حلالیت‌گیری داشتم واز همه حلالیت می‌گرفتم، برادر کوچکترم با شیطنت گفت که اولین باری که خانه خدا را می‌بینی برای من دعا کن! من هم به مکه رفتم و طبق قولی که داده بودم اولین بار که چشمم به خانه خدا افتاد برای او دعا کردم.

ــ عادت کرده‌ام وقتی کسی به مستم می‌آید به دستانش نگاه می‌کنم، تا دستش به سمت گوشی می‌رود می‌فهمم که نیتش چیست. یا قصد سلفی گرفتن دارد و یا می‌خواهد گوشی را به کسی بدهد که از من و خودش عکس بگیرند، به هر حال از سلفی کلافه شده‌ام، ولی راحت‌تر است، چون به شخص سوم احتیاج ندارد و برای عکس گرفتن دست رد به سینه کسی نمی‌زنم.

ــ سخت‌ترین و عجیب‌ترین شرایطی که در آن بیمار شدم مربوط به آخرین سکانسی بود که در «مختارنامه» بازی کردم. در آن سکانس کعبه را با منجنیق مورد حمله قرار داده بودند و کعبه در آتش می‌سوخت.

من که نقش «عبدالله زبیر» را بازی می‌کردم، باید در آن سکانس روی بالکن می‌آمدم و می‌گفتم که: «اگر این خانه، خانه خداست، خداوند خودش آتش را خاموش و کعبه را حفظ می‌کند.» که بعد از آن هم باران شروع به باریدن می‌کرد و آتش خاموش می‌شد. فیلمبرداری این سکانس در زمستان بود و هوا به قدری سرد بود که من تا به حال چنین سرمایی را تجربه نکرده بودم.

تمام عوامل صحنه و گروه فیلمبرداری لباس‌های محافظ و ضد آب پوشیده بودند و، چون در آن سکانس باید باران هم می‌آمد روی لباس همه آن‌ها یک لایه یخ بسته شده بود به طوری که زمانی که تکان می‌خوردند یخ‌ها می‌شکست و وضعیتی مشابه باران یخی در کانادا ایجاد شده بود.

در چنین شرایطی من باید دشداشه می‌پوشیدم و می‌رفتم روی بالکن می‌ایستادم و دیالوگ می‌گفتم. خدا رو شکر آن سکانس را با یک برداشت گرفتیم و تمام شد، اما یادم می‌آید که موقع حرف زدن از شدت سرما از سرم بخار بلند می‌شد.

آن سکانس تمام شد و، چون آخرین سکانس من در سریال «مختارنامه» بود فردای آن روز برای بازی در فیلم «راه آبی ابریشم» به جزیره قشم رفتم. هوای قشم گرم بود و دیگر بعد از آن سرمایی که سر بازی در «مختارنامه» تجربه کردم، به طرز وحشتناکی سرما خوردم و سه روز حتی توان حرکت کردن نداشتم.

ــ زمانی که خانم گوگوش به آمریکا رفت من هم در همان روز‌ها و البته با یک هفته تاخیر به آمریکا رفتم. در همان زمان یکی از دوستان خواهرزاده من به او گفته بود که «شنیدی که رضا کیانیان با گوگوش ازدواج کرده و به آمریکا رفته‌اند؟» دختر خواهرم هم جواب داده بود که این شایعه است و واقعیت ندارد و وقتی که اصرار و پافشاری دوستش را برای صحت و درستی این موضوع دیده بود، جواب داده بود که چنین موضوعی اصلا درست نیست و واقعیت ندارد، چون رضا کیانیان دایی من است.

اما نکته جالب ماجرا اینجاست که باز هم دوست خواهرزاده من ماجرا را قبول نمی‌کند و می‌گوید پس معلوم می‌شود کیانیان ماجرای واقعی را به شما نگفته! و یا این که اصلا دایی تو نیست.

ــ پسر من الان ۲۴ ساله است. زمانی که او دبستانی بود روزی به خانه آمد و گفت که «بابا واقعا این بچه‌های مدرسه خیلی بیکارن یا حوصله دارن!» و بعد توضیح داد که یکی از بچه‌های مدرسه‌شان عمو آتیلا را در خیابان دیده و از دیدن او هیجان‌زده شده است و این ماجرا را برای کل مدرسه تعریف کرده است.

واقعیت این است که به قدری پسر من «اتیلا پسیانی» را از نزدیک دیده بود، از نظرش دیدن آتیلا پسیانی که برای دوست او موضوعی خارق‌العاده بوده، بسیار معمولی و خالی از هیجان به نظر می‌آمد. برای من هم همین طور است و واقعا نمی‌توانم بگویم معروف‌ترین شماره ذخیره شده در تلفن همراهم متعلق به چه شخصی است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: رضا کیانیان سینما قیمت طلا و ارز قیمت موبایل رضا کیانیان ویژه نامه خانه خدا آن سکانس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۵۲۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکانس‌هایی از فیلم شماره ده

تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284 بازدید 3 فیلم شماره 10 به کارگردانی و نویسندگی حمید زرگرنژاد محصول سال 1401 است. دو اسیر ایرانی از اردوگاه عراقی فرار می‌کنند و در مسیر فرار با دشواری‌هایی مواجه می‌شوند. این فیلم بر اساس ماجرای فرار محمدرضا عبدی و زاگرس میلانی در اول فروردین 1362 از اردوگاه موصل عراق ساخته شده است. مجید صالحی، حسام منظور، سیامک صفری، مهدی زمین‌پرداز، بهرنگ علوی، صحرا اسدالهی، احمد کاوری و سینا نجات نعمت در این فیلم مقابل دوربین حسن پویا بازی کردند. مسعود سخاوت‌دوست موسیقی متن این فیلم را ساخت و عماد خدابخش این اثر را تدوین کرد. سکانس‌هایی از این فیلم سینمایی را در تابناک می‌بینید.

دیگر خبرها

  • ماجرای حضور آیت‌الله خامنه‌ای در خانه شهید شیرودی
  • اتفاق باورنکردنی که باعث شد مورایس مسلمان شود | او گفت می‌خواهم مسلمان شوم، باید از کجا شروع کنم؟ | ماجرای مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی
  • این سکانس خلیل و سلمان در سریال نون خ پربازدید شد | ویدئو
  • فیلم| ماجرای حضور رهبر انقلاب در خانه شهید شیرودی | خبر مهمی که رهبر انقلاب از رادیو شنید
  • ببینید/ ماجرای حضور رهبر انقلاب در خانه شهید شیرودی
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • سکانس‌هایی از فیلم شماره ده
  • ماجرای عجیب گم شدن یک حلقه ازدواج
  • شباهت جالب نوه گوگوش به ترلان پروانه همه را شوکه کرد + عکس
  • خاطره مورینیو از تنها باری که گریست و رونالدو را تنها نگذاشت